طاهره قرة العین
غزل زیبای : گر به تو افتد نظرم چهره...
گـر به تـو افتـد نـظرم چهره به چهره رو به رو
شـرح دهـم غـم دلـم نـکـته بـه نـکـته مو بـه مو
مـیـرود از فــراق تـو خــون دل از دو دیـده ام
دجله به دجله یم به یم چشمه به چشمه جو به جو
از پـی دیــدن رُخـت هـمچـو صــبـا فـتــاده ام
خانه به خانه در به در کوچه به کوچه کو به کو
دور دهــان تـنگ تـو عـارض عنبرین خـُطـَت
غـنچه به غـنچه گل به گل لاله به لاله بـو به بـو
ابـرو و چشم و خــال تو صـيـد نـموده مـرغ دل
طبع به طبع دل به دل مهر به مهر و خـو به خـو
مـهر تـو را دل حـزیـن بـافته بر قـمـاش جــان
پـرده به پـرده نـخ به نـخ تـار به تـار پـو به پـو
در دل خویش طاهـره گشت و نیـافت جز تو را
صفحه به صفحه لا به لا پرده به پرده تـو به تـو
اسیر افکار
اقبال لاهوری
سوز و ساز عاشقان دردمند
شورهای تازه در جانم فکند
مشکلات کهنه سر بیرون زدند
باز بر اندیشه ام شبخون زدند
قلزم فکرم سراپا اضطراب
ساحلش از زور طوفانی خراب
گفت رومی «وقت را از کف مده
ایکه میخواهی گشود هر گره
چند در افکار خود باشی اسیر
این قیامت را برون ریز از ضمیر»
نظرات شما عزیزان: